English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (6582 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
image distance U عرض تصویر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
field U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fielded U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
exception U ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
exceptions U ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
focus U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focused U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussed U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focusses U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussing U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
panorama U تصویر دورنما
panoramas U تصویر دورنما
shape U تصویر
shapes U تصویر
direct objects U دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
indirect objects U دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
object U دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
objected U دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
objecting U دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
objects U دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
gargoyle U هر نوع تصویر عجیب
gargoyles U هر نوع تصویر عجیب
lag U زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
lagged U زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
lags U زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
profile U برش عمودی تصویر جانبی
profiled U برش عمودی تصویر جانبی
profiles U برش عمودی تصویر جانبی
profiling U برش عمودی تصویر جانبی
project U تصورکردن تصویر کردن
projected U تصورکردن تصویر کردن
projects U تصورکردن تصویر کردن
plotter U رسام که از قلمهای متحرک برای رسم تصویر روی کاغذ استفاده میکند
plotters U رسام که از قلمهای متحرک برای رسم تصویر روی کاغذ استفاده میکند
graphics U فایل که حاوی داده شرح تصویر است
graphics U روشی که داده شرح تصویر ذخیره میشود
colour U برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
colour U انتخاب رنگهایی که در حال حاضر در تصویر استفاده می شوند
colours U برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
colours U انتخاب رنگهایی که در حال حاضر در تصویر استفاده می شوند
realised U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realises U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizes U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
monitor U صفحه نمایش تصویر
monitored U صفحه نمایش تصویر
monitors U صفحه نمایش تصویر
palette U تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
palettes U تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
scanner U وسیله مبدل تصویر به سیگنال الکتریکی که قابل ذخیره سازی و نمایش در کامپیوتراست
scanner U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners U وسیله مبدل تصویر به سیگنال الکتریکی که قابل ذخیره سازی و نمایش در کامپیوتراست
scanners U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
crystal U صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
crystals U صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
background U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
clipboard U امکانی که هر نوع داده را موقتاگ ذخیره میکند مثل کلمه یا تصویر
clipboards U امکانی که هر نوع داده را موقتاگ ذخیره میکند مثل کلمه یا تصویر
crossbones U تصویر دو استخوان متقاطع درزیر جمجمه که نشان پرچم دزدان دریایی است
eraser U در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
erasers U در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
hidden U فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
portrait U تصویر
portrait U تصویر کردن
portraits U تصویر
portraits U تصویر کردن
turtle U تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود
turtles U تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود
likeness U تصویر
likenesses U تصویر
degradation U کیفیت پایین سیگنال یا تصویر
image U تصویر
image U تصویر الکتریکی
image U تصویر ذهنی
image [دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند.]
image U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
image [سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
image [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
image [برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر]
image U تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
image U فشرده سایز داده یک تصویر
image [فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود.]
image U کپی از طرح یا تصویر اصلی
images U تصویر
images U تصویر الکتریکی
images U تصویر ذهنی
images U نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
images U دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند
images U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
images U سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
images U تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
Other Matches
crop U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
cropped U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crops U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
tweening U محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
picture U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
videoed U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobats U که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
acrobat U که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
video U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videos U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
flickers U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization U جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression U روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
autos U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
auto U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
persistence U مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext U روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing U تصویر خطی تصویر مدادی
tracings U تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing U تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
raster scan U ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
image dissector tube U لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
image formation U تولید تصویر تصویر
scans U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
projections U تصویر
projection U تصویر
portrayals U تصویر
icon U تصویر
skew U تصویر کج
afterimage U رد تصویر
picture U تصویر
vignettes U تصویر
vignette U تصویر
skews U تصویر کج
skewing U تصویر کج
pictures U تصویر
pictured U تصویر
portrayal U تصویر
picturing U تصویر
scenography U تصویر
grating U در تصویر
illustrations U تصویر
delineation U تصویر
illustration U تصویر
gratings U در تصویر
imagery U تصویر
icons U تصویر
ikons U تصویر
image line U خط تصویر
image distortion U اعوجاج تصویر
formed U تصویر وجه
form U تصویر وجه
macrograph U خط و تصویر درشت
image intensification U تقویت تصویر
effigy U تصویر برجسته
image potential U پتانسیل تصویر
image plate U الکترود تصویر
effigies U تصویر برجسته
image plane U سطح تصویر
image of interference U تصویر انترفرنس
image line U هدایت تصویر
image ray U شعاع تصویر
image inversion U برگردانی تصویر
image distortion U شکستگی تصویر
image impedance U امپدانس تصویر
image frequency U فرکانس تصویر
image field U میدان تصویر
image field U حوزه تصویر
image element U نقطه تصویر
mental image U تصویر ذهنی
mirror images U تصویر قرینه
image point U نقطه تصویر
hues U تصویر فاهر
mirror images U تصویر ایینهای
mirror image تصویر آیینه ای
mirror image U تصویر قرینه
image drift U رانش تصویر
illustrations U تصویر عکس
image speard U انتشار تصویر
memory image U تصویر یاد
image formation U تصویر سازی
memory afterimage U رد تصویر یاد
image focal point U کانون تصویر
forms U تصویر وجه
newman projection U تصویر نیومن
icons U پیکر تصویر
image reversal U واژگونی تصویر
image retention U ضبط تصویر
image response U پاسخ تصویر
image test U ازمایش تصویر
image resolution U تجزیه تصویر
hue U تصویر فاهر
holograms U تصویر سه بعدی
image detail U جزء تصویر
image registration U ترام تصویر
image speard U گسترش تصویر
image reversal U نقض تصویر
image reversal U برگشت تصویر
hologram U تصویر سه بعدی
image side U جهت تصویر
ikons U پیکر تصویر
image source U منبع تصویر
icon U پیکر تصویر
image space U فضای تصویر
image sharpness U ترام تصویر
image shift U جابجایی تصویر
image scale U مقیاس تصویر
image test U تست تصویر
image transformation U تبدیل تصویر
snapshots U تصویر لحظهای
image processing U پردازش تصویر
inverse video U تصویر وارون
portraiture U تصویر کردن
portray U تصویر کشیدن
portrayed U تصویر کشیدن
image deflection U انحراف تصویر
portrays U تصویر کشیدن
image coordinates U مختصات تصویر
snapshot U تصویر لحظهای
image quality U کیفیت تصویر
tearing U پارگی تصویر
image transmission U انتقال تصویر
image shape U کادر تصویر
image registration U ثبت تصویر
imageless thought U تفکر بی تصویر
image ray U پرتو تصویر
image ratio U نسبت تصویر
reverse image U تصویر وارونه
intermediate image U تصویر میانی
image processing U تصویر پردازی
noisy picture U تصویر همهمهای
aspect ratio U نسبت تصویر
folded picture U تصویر تا خورده
false stereo U تصویر خیالی
fair drawing U تصویر مناسب
ephod U بت یا تصویر صنم
image U تصویر کردن
element area U سازه تصویر
double U تصویر قرینه
affigy U تصویر برجسته
eidolon U تصویر خیالی
ghost signal U تصویر دوگانه
virtual image U تصویر مجازی
portraying U تصویر کشیدن
tablature U تصویر نقاشی
tear out U پارگی تصویر
anaglyph U تصویر ژرفانما
video generator U مولد تصویر
viewing screen U صفحه تصویر
sharp image U تصویر واضح
sharp picture U تصویر واضح
composite video U تصویر ترکیبی
direct video storage tube U نگاهدارنده تصویر
display image U نمای تصویر
documentary photography U تصویر روشن
clear picture U تصویر واضح
sharp picture U تصویر شفاف
clear picture U تصویر شفاف
body image U تصویر بدن
double image U تصویر مضاعف
card image U تصویر کارت
image formation U تصویر سازی
oblique projection U تصویر مورب
image cintraction U شکستگی تصویر
picture tube U لامپ تصویر
picture writing U تصویر نگاری
image cintraction U انقباض تصویر
image converter U مبدل تصویر
pix U تصویر یا تصویرها
pixel U سلول تصویر
image changer U مبدل تصویر
image carrier U حامل تصویر
projection of a point U تصویر نقطه
projection tube U لامپ تصویر
screen U صفحه تصویر
picture signal U سیگنال تصویر
picture signal U علامت تصویر
oblique projection U تصویر مایل
pencil drawing U تصویر مدادی
projections U افکنش تصویر
perspective projection U تصویر پرسپکتیوی
projection U افکنش تصویر
image control U کنترل تصویر
picture element U سازه تصویر
image contrast U کنتراست تصویر
picture element U عنصر تصویر
picture frequency U بسامد تصویر
picture frequency U فرکانس تصویر
Recent search history Forum search
1اموزش بستن قطعات دستگاه تاتو با تصویر
0سال ابداع سیتم تصویر لامبرت و هدف ازان
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com